نژادیان: امروز رهبر یا رهبران صنفی کسانی هستند که استانداردهای بهتر و جدیدی را برای زیست صنفی ارائه میکنند. اگر کسانی که سعی در هدایت یک جامعه صنفی را دارند مجهز به خودخواهی و خودبزرگبینی باشند، مانند خلبانانی هستند که میخواهند مسیری را بدون قطبنمای قابل اعتماد طی کنند.
به گزارش چترا محرک به نقل از کارآفرینی پرس، محمدعلی نژادیان در یادداشتی نوشت: وقتی صنعتی به تعداد فروش خود، بیش از خدمات پس از فروش و کیفیت محصول اهمیت دهد و سود خود را نسبت به ارزشآفرینی که میتواند برای مصرفکنندگان داشته باشد در اولویت قرار دهد و بدون برنامه و استراتژی مشخص پیش برود، حتی اگر کسبوکارش رونق داشته باشد و شرایط قسطی را برای مردم آماده کند، در نهایت بهطور خودکار در حال تبدیل مصرفکنندگان به افرادی اسرافکننده، بدهکار و دائماً ناراضی است. در واقع در حال حاضر مردم توان هزینه بیشتر را ندارند و میتوان گفت، گذشت دورانی که مردم تمایل گسترده به داشتن چیزی (کمی هوشمندتر، کمی جدیدتر، کمی سریعتر و کمی زودتر…) داشتند و امروزه مدیریت هزینهها و تعمیرات و استفاده مجدد از داشتههای خود برایشان در اولویت است.
امروزه رسانهها و شبکههای اجتماعی، انجمنهای آنلاین، سایتهای مقایسه، و بررسی، همگی پلتفرمهای تعاملی برای بررسی دقیق برندها هستند و حرکت برندها را زیر نظر دارند. آنها، و نه شما، ادراک مشتریان را در مورد سازمانتان هدایت میکنند. این بدان معنی است که کسب و تجدید اعتماد بهصورت روزانه ضروری است و شما هرگز نمیتوانید مانند قدیم بر روی وفاداری مشتری سرمایهگذاری کنید، بلکه باید بهطور مداوم ثابت کنید که شایسته آن هستید. البته اینطور نیست که مردم بهدنبال مدینه فاضله باشند بلکه اکثرا آنها فقط چیزی بهتر از مدل معیوب فعلی میخواهند.
در قرن حاضر اولویتهای مردم مدام در حال تغییر است، همانطور که سطح اعتماد آنها به موسسات و سازمانهایی که با آنها سروکار دارند تغییر میکند. بنابراین، آنها میگویند: “به من نگو، به من نشان بده.” یعنی تبلیغات کاذب نکنید. یعنی اگر ادعای چیزی را دارید در عمل نشان دهید.
مردم همیشه در مرکز همه کارهای ما خواهند بود. زیرا، این الگوهای زندگی و مصرف آنهاست که بازار آینده را تعیین میکند. پس ما نمیتوانیم فقط شرایط و سود خود را ببینیم و شهروندان را فقط به چشم مصرفکننده نگاه کنیم.
امروزه در دنیا بحث اقتصاد دایرهای، اقتصاد سبز، مصرف معنادار، مصرف مشارکتی و… مطرح است و ما نمیتوانیم بدون توجه به تفکر قالب جامعه و بدون در نظر گرفتن جهت کلی که جامعه در آن حرکت میکند به موفقیت برسیم. ما برای درک آینده، حتی تغییرات به ظاهر ناگهانی باید برنامه و ابزار داشته باشیم تا بتوانیم تحوالت را پیشبینی کنیم و در زمان حال درباره آینده انتخابهای آگاهانهتری داشته باشیم.
در نهایت اگر ما قطبنمای سالم و درستی نداشته باشیم، نمیتوانیم زمینههای اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی جامعه را رمزگشایی کنیم و در نتیجه نمیتوانیم آیندهنگری درستی داشته باشیم.
انتهای پیام/